مدرسه هنری باهاوس؛ آنچه باید درباره تاریخچه و شکلگیریاش بدانیم
مدرسه هنری باهاوس یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مراکز آموزش هنرهای کاربردی و تجسمی است. در این نوشته به صورت خلاصه با باهاوس و اهداف تاسیس آن آشنا میشویم.در اوایل قرن بیستم میلادی که هر روز شرکتهای بیشتری با مزایای طراحی گرافیک آشنا میشدند، زمان آن رسیده بود که اولین آژانس طراحی گرافیک شکل بگیرد. در سال ۱۹۰۳ میلادی این افتخار نصیب گروه اتریشی «کارگاه وین» (Wiener Werkstätte) شد، سازمانی که کمکهای زیادی به طراحی و کسبوکارها کرد. کارگاه وین مجموعهای از هنرمندان حوزهی بصری شامل نقاشان، معمارها و طراحان گرافیک اولیه را گرد هم جمع کرد و از نظر سازمانی به الگویی برای آژانسهای مشارکتی آینده تبدیل شد.
میراث مدرسه هنری باهاوس چه بود؟
شاید بزرگترین میراث آنها نوآوریهای سبکی، مانند کوبیسم بود. همچنین به عنوان گروهی از هنرمندان حرفهای که در کنار یکدیگر فعالیت میکردند، تأثیر بهسزایی در ساختن استانداردهای طراحی برای نسلهای آینده هنرمندان داشتند. به خصوص برای هنرمندانِ بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که نگرشهای فرهنگی در سراسر جهان دستخوش تغییر شده بود. میتوان گفت فعالیتهای ورکشاپ وین زمینه را برای ظهور سبکهای محبوب باهاوس (Bauhaus) و آرت دکو در سالهای بعد فراهم کرد.
در ادامهی مسیر ورکشاپ وین، مدرسه باهاوس در سال ۱۹۱۹ در وایمار آلمان بازگشایی شد. باهاوس به کوشش و سرپرستی والتر گروپیوس Walter Gropius ، معمار و معلم آلمانی و با ادغام «آکادمی هنرهای زیبا» و «مدرسه هنرها و پیشهها» آغاز به کار کرد.
او در نخستین بیانیهی خود، نظر ویلیام موریس (William Morris) دربارهی تعالی صنایع دستی را با فکر وحدت همهی هنرها (با رعایت تقدم معماری) در آمیخت، و مرزبندی میان جنبههای تزئینی و ساختاری در هنرها را مردود شمرد. در سال ۱۹۲۳، گروپیوس اهمیت طراح-صنعتگر در تولید صنعتی کلان را مورد تأکید قرار داد، که به عنوان اصل عمدهی آموزهی باهاوس دانسته شد. پس از آن کارگاههای باهاوس به صورت آزمایشگاههای ساختِ پیشنمونه برای تولید ماشینی در آمدند؛ و بسیاری از فرآوردههای این کارگاهها با موافقت صاحبان صنایع در خط تولید کارخانهای قرار گرفتند، سبک فرآوردههای باهاوس خصلت هندسی و ساده داشت و به سبب صرفهجویی در وسایل و مطالعه در کیفیت مواد از پالودگی خط و شکل برخوردار بود.
سبک طراحی گرافیکی باهاواس؛ اصل کاربردی بودن هنر
سبک طراحی گرافیکی باهاوس در شرایطی پدید آمد که بیش از هر زمان دیگری زندگی انسان و ماشین به یکدیگر پیوند خورده بود و «کاربردی بودن» اساس ایدههای فکری آن زمان را به خود اختصاص میداد. در این میان، طراحان گرافیک باهاوس با پذیرفتن اصل «کاربردی بودن هنر» مشغول به فعالیت شدند. نخستین اقدام آنها توجه به طراحی حروف بدون سریف (Sans-serif) و یکی دیگر از تلاشهای آنان در زمینهی طراحی حروف، استفاده از حروف غیر کپیتال (Lowercase) بود. این طراحان حضور هرگونه عنصر تزئینی را مردود کردند و تنها کاربرد اشکال هندسی را مجاز دانستند. تأکید آنان در استفاده از رنگ، محدود به سه رنگ اصلی بود، ضمن آنکه در پی تلاشهای موهولی ناگی (Moholy Nagy)، عکاس و معلم باهاوس، مقولهی عکس نیز وارد حیطهی طراحی گرافیک شد و به آن پیوند خورد. به طور کلی حفظ «سادگی» و «به کارگیری حداقل فضا و هزینه» از اهداف اصلی طراحی آنان بود.
منابع: پاکباز، رویین (۱۳۷۸)، دایرهالمعارف هنر، چاپ نهم، تهران: فرهنگ معاصر. زاهدی، مرجان (۱۳۸۷)، «بررسی سبک طراحی گرافیک باهاوس»، در: گزیده مقالههای نخستین فراخوان پژوهشی طراحی گرافیک ایران، تهران: یساولی، صص ۱۲۷-۱۵۳.
دیدگاهتان را بنویسید